بازم پارک
دخمل قشنگم دوروز قبل با هم رفتیم پارک تا شما بازی کنییو لذت ببری وقتی رفتیم تا تابو دیدی طبق معمول علاقه نشون دادی تا سوارت کنم بعد از تاب بازی بردمت تو چمنا تا برای خودت راه بریو کیف کنی همین جوری که داشتی برای خودت از این طرف به اون طرف میرفتی یه دختر کوچولو که دقیقا هم سنت بود یعنی اونم اردیبهشتی با توپش اومد تو چمنا همین که توپشو دیدی هی گفتی مه مه اونم چون مثل خودت کوچولو بود فقط دوست داشت خودش با توپش بازی کنه تو هم که همش در حسرت توپش بودی به محض اینکه میومد طرفت سریع می رفتی تا توپشو ازش بگیری اونم بهت نمی داد مگر اینکه از شانست خود توپ میومد سمتت که تو هم امانش نمی دا...
نویسنده :
مامان دنیا
9:13